سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و فرمود : ] مرگ نزدیک است و همصحبتى دنیا اندک . [نهج البلاغه]
فانوس 12

نفس زندگیم مثل قفس ؛ میله های آن گرداگرد وجودم را فرا گرفته بود دیگرهیچ ترانه ای؛شعری وغزلی یادم نمی آید همه فکر وذکرم آزادی بی چون وچراست. اگراز زندان تن خود بگریزم دیگر هیچ وقت پا ها یم را تسلیم جاده های سیاه و قیر اندود نمی کنم.
هرگز لحظه های خوش زندگیم را مفت وارزان به دست کسی نمی دهم , اگر از این قفس رها شوم به هیچ پرنده ای فرصت پرواز نمی دم ؛دیگر هیچوقت دل صاحب مرده ام رو ارزونتر از همیشه به کسی نمی با زم .اگرپرنده ای فرصت پروازوازم بگیره با ها ش می جنگم,اگراز قفس رها شوم درختی ساده لوح وبی خبر از از دنیا نم شوم .
هرگز به تبر اجازه نمی دهم روی شاخ وبرگ درختی که لانه کردم با تیغ تیزوبرنده اش تنه ام  رو ببره .اگرجنس دسته تبر از خودم نبود نمی تونست آسیبی بزنه ولی زیاد مطمئن نیستم
پس سعی می کنم حرفهای نگفته رو نگویم ومطا لبی که مرا به قفس نزدیک می کند نخوانم وننویسم ؛اگرآزادیم شروع اسارت دیگری نباشد زندگی خواهم کرد ولی نه بدون توووو...


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط مهیارایرانی 90/10/9:: 2:0 صبح     |     () نظر